وبلاگ حقوقي



دادخواست و نمونه دادخواست
 


دادخواست چيست؟


ولين کاري که بايد براي شروع يک دعواي حقوقي بکنيد، نوشتن دادخواست است. دادخواست شناسنامه دعواي شماست و بسياري از تصميم‌هاي دادگاه به نکاتي وابسته است که در متن دادخواست ذکر کرده‌ايد. بنابراين وسواس در نوشتن دادخواست حتي اگر منجر به اين شود که مدتي از وقت‌‌تان را بگيرد، مي‌‌تواند مفيد باشد. در گفت‌وگو با کارشناسان آنچه بايد در نوشتن يک دادخواست کامل مورد توجه قرار دهيد بررسي شده است.


يک کارشناس حقوقي در توضيح دادخواست و نقش آن در دادرسي‌ها مي‌گويد: هنگامي که شخصي مي‌خواهد عليه فرد ديگري اقامه دعوا کند به عنوان خواهان شناخته مي‌شود و بايد درخواست خود را به عنوان خواهان در برگ چاپي مخصوصي قيد کند که به آن دادخواست مي‌گويند؛ به عبارت ديگر دادخواست بيان ادعا نزد مراجع قضايي در اوراق مخصوص است.


لاله عرب‌زاده به استفاده از دادخواست در دعاوي حقوقي اشاره مي‌کند و مي‌گويد: لازمه رسيدگي به دعاوي حقوقي در دادگستري تقديم دادخواست از سوي مدعي است. برگ دادخواست را مي‌توان از محل فروش اوراق قضايي واقع در تمامي دادگستري‌ها و مجتمع‌هاي قضايي در سراسر کشور تهيه کرد. در مراجع قضايي‌اي که چند شعبه وجود دارد دادخواست به دفتر شعبه اول تسليم مي‌شود.


سرنوشت دادخواست ناقص


عرب‌زاده به نتيجه تنظيم دادخواست ناقص اشاره مي‌کند و مي‌گويد: تنظيم دادخواست در مورد خوانده دو حالت دارد يا آدرس فرد موجود است و آن را در برگ دادخواسـت وارد مي‌کنيم و در غير اين صورت آدرس مجهول‌المکان اعلام مي‌شود پس از آن دادخواسـت را يک بار در رومه آگهي ‌مي‌کنند. در صورتي که دادخواسـت ناقص باشد طبق قانون آيين دادرسي مدني بعد از اينکه دادخواسـت ثبت شد دو روز فرصت رفع نقص داريم و پس از رفع نقص، دادخواسـت روند عادي را طي مي‌کند اما اگر رفع نقص نشود قرار رد دادخواسـت صادر و ابلاغ مي‌شود که در اين صورت تا 10 روز فرصت اعتراض داريم در غير اين صورت دادخواسـت رد مي‌شود.


اين کارشناس حقوقي تاکيد مي‌کند: هر نقصي که در دادخواسـت وجود داشته باشد و رفع نشود موجب رد شدن دادخواسـت مي‌شود؛ اما از مهم‌ترين مواردي که موجب رد شدن دادخواسـت مي‌شود اين است که آدرس خواهان را قيد نکنيم يا هزينه دادرسي را پرداخت نکنيم يا اثبات نکنيم که توانايي پرداخت هزينه دادرسي را نداريم.


دادخواست‌هاي الکترونيک


اين کارشناس حقوقي در خصوص امکان طرح دادخواست از طريق رايانه مي‌گويد: در حال حاضر گفته شده است دادخواست حتما بايد در برگ‌هاي کاغذي موجود تقديم شود، اما اميدواريم اين قانون تغيير کند، زيرا همان طور که در قانون تجارت الکترونيک تصريح شده است هر جا کاغذي معتبر است، سند الکترونيکي آن نيز معتبر خواهد بود. اکنون اگر برگ دادخواست را از سايتي پرينت بگيريم آن را از ما نمي‌پذيرند و دادخواست تنظيم شده معتبر نخواهد بود اگر چه اخيرا ديده شده در راستاي الکترونيک‌شدن نظام قضايي بعضي دعاوي به صورت الکترونيک تنظيم و ثبت مي‌شود.


نقش دادخواسـت در شروع دادرسي


يک وکيل دادگستري به نقش دادخواسـت در شروع دادرسي اشاره مي‌کند و مي‌گويد: طبق ماده 48 قانون آيين دادرسي مدني شروع رسيدگي در دادگاه مستم تقديم دادخواسـت است، دادخواسـت به دفتر دادگاه صالح و در نقاطي که دادگاه داراي شعب متعدد است به دفتر شعبه اول تسليم مي‌شود. سهيل طاهري خاطرنشان مي‌کند: برگ دادخواسـت را از مجتمع‌هاي قضايي واقع در تمامي مناطق مي‌توان تهيه کرد. دادخواسـت بايد حتما در برگ‌هاي مخصوص باشد؛ زيرا هر برگ دادخواسـتي که از مراجع قضايي تهيه مي‌شود داراي شماره سريال مخصوص به خود است بنابراين نمي‌توان هر برگي که تنها مشخصات شبيه به برگ‌هاي دادخواسـت را دارد، پر کرد.


تکميل دادخواسـت


اين کارشناس حقوقي در خصوص نحوه‌ تکميل دادخواسـت ادامه مي‌دهد: دادخواسـت مي‌تواند توسط خود فرد يا وکيل فرد فرستاده شود همان طور که در ماده 51 قانون آيين دادرسي مدني آمده؛ دادخواسـت بايد حاوي اين نکات باشد: نام، نام خانوادگي، نام پدر، سن، اقامتگاه و حتي‌الامکان شغل خواهان و در صورتي که دادخواسـت توسط وکيل تقديم شود مشخصات وکيل نيز بايد درج شود. طاهري ادامه مي‌دهد: اگر نشاني خوانده معلوم نباشد به عبارت ديگر مجهول‌المکان باشد در رومه يک بار نشر داده خواهد شد که قيمت آن در حدود 3500 تومان است.


فرق شکايت با دادخواست


 


 


شکايت کيفري براي اعمالي است که مرتکب آن مجازات خواهد شد. شکايت کيفري ابتدا در دادسرا مطرح مي شود و بعد از تحقيقات در کلانتري (يا آگاهي) و دادسرا به دادگاه کيفري فرستاده مي شود. شخصي که شکايت کيفري مي کند شاکي و طرف مقابل او متشاکي (متهم) ناميده مي شود. به متن شکايت شکوائيه گفته مي شود که در هر برگه اي مي توان نوشت.
دعواي حقوقي مجازاتي ندارد و طرف دعوي به دادن حق يا انجام تکليفي مم خواهد شد. دعواي حقوقي مستقيماً در دادگاه حقوقي مطرح مي شود و شخصي که دعوا طرح مي کند خواهان و طرف مقابل او خوانده ناميده مي شود. متن خواسته بايد در برگه مخصوصي که دادخواست نام دارد نوشته شود.

براي دسترسي به انواع نمونه دادخواست ها اينجا کليک کنيد.


تعريف چک


در ماده ي 310 قانون تجارت در تعريف چک نوشته شده است چک نوشته اي است که به موجب آن، صادرکننده وجوهي را که در نزد محالٌ عليه( کسي که به او حواله داده شده که درباره چک بانک است) دارد، کلا يا بعضا مسترد يا به ديگري واگذار مي نمايد ؛ اما ماده ي 2 قانون صدور چک اصلاحي 1382، آن را سندي مي داند که عهده ي بانک هاي داير به موجب قانون ايران صادر شده باشد؛ در واقع، چک از نظر قانون اصلاحي 1382، نوشته اي است که بر عهده ي يک بانک صادر شده باشد، به عبارت ديگر، نوشته اي است که محالٌ عليه آن يک بانک است.مقصود از چک کيفري،يک اصطلاح بازاري است و در قانون همچين اصطلاحي وجود ندارد .در واقع مقصود از اين عبارت ،وصول چک پرداخت نشده از طريق طرح شکايت در دادسراست.چک پرداخت نشدني همانطور که از نامش ميتوان متوجه شد ،چکي است که وجه آن به دلايلي مثل بسته بودن حساب صادر کننده،نبود مقدار پول کافي در حساب او،عدم تطابق امضا، قلم خوردگي يا اختلاف در متن چک پرداخت نميشود.مطابق با شرايط ، چک از هر دو ضمانت اجراي حقوقي و کيفري برخوردار و در صورت عدم وصول وجه چک، صادرکننده به حبس محکوم خواهد شد. پس با عنايت به مواد 3، 7 و 10 قانون صدور چک 1382، صادرکننده به جرم صدور چک بلامحل به شرح زير قابل تعقيب جزايي(کيفري) است.


چک بانکي عادي


چک بانکي عادي يکي از مرسوم‌ترين انواع چک بانکي است که صاحب چک، از حساب جاري خود، چکي را در وجه حامل يا شخص گيرنده صادر مي‌کند. براي نقد کردن اين چک بايد به يکي از شعبه‌هاي بانکي که چک را صادر کرده است، مراجعه نمود.


براي نقد شدن اين چک هيچ تضميني وجود ندارد. اگر موجودي حساب صاحب چک کافي نباشد قادر به نقد کردن و گرفتن پول‌تان نخواهيد بود. در واقع تنها تضمين اين نوع چک، اعتبار صادرکننده است.


چک تاييد شده


در اين نوع چک، صاحب حساب جاري، چکي را در وجه حامل يا شخص گيرنده صادر مي‌کند و بانک پرداخت وجه را تاييد مي‌نمايد. چک تأييدشده تضمين بيشتري در اختيار دارنده آن قرار مي‌دهد. زيرا بانک تأييد مي‌کند که صادرکننده آن به ميزان مندرج در چک، وجه نقد در حساب خود دارد. بانک پس از تاييد مطلب مذکور، وجه را در حساب صادرکننده مسدود مي‌کند و سپس آن را فقط به آورنده چکِ تاييدشده مي‌پردازد.


چک تضمين شده


چک تضمين‌شده يا چک تضميني رمزدار چکي‌ست که توسط بانک و به درخواست مشتري صادر و پرداخت وجه آن توسط بانک تضمين مي‌شود. براي صدور چک تضميني نياز به داشتن دسته چک نيست بلکه هر فردي مي‌تواند با مراجعه به بانکي که در آن حساب دارد درخواست صدور چک تضمين شده کند.


اين نوع چک در حقيقت يک چک بانکي‌ست، نه چکي که بانک آن را تضمين مي‌کند. درواقع اين چک‌ قابل‌وصول و قابل‌اطمينان است زيرا در زمان صدور چک تضميني، مبلغ آن از حساب صادرکننده کسر مي‌گردد.اين چک را مي‌توان با مراجعه به شعب بانک صادرکننده وصول کرد. همچنين اين امکان وجود دارد که چک تضمين شده را در ساير بانک‌ها نقد کنيد با اين تفاوت که واريز آن به حساب شما حدود 1 روز کاري زمان خواهد برد.


لازم به ذکر است که چک‌هاي تضمين‌شده قابل‌مسدودشدن و توقيف‌کردن نيستند و ورشکستگي و فوت کسي که چک را صادر کرده‌ است، تأثيري در وصول آن ندارد.


چک بين بانکي (چک رمزدار)


چک بين بانکي به چکي گفته مي‌شود که به وسيله‌ي بانک و بنا به درخواست مشتري به عهده‌ي يکي از بانک‌هاي ديگر و با استفاده از رمز صادر مي‌گردد. اين نوع چک را نمي‌توان نقداً وصول کرد، بلکه بانک مورد نظر مبلغ را به حساب متقاضي در بانک مقصد انتقال مي‌دهد. بنابراين، چک بين بانکي، غيرقابل انتقال به شخص ثالث است.


پرداخت چک بين بانکي، همچون چک تضمين شده، از سوي بانک کاملا تضمين مي‏شود و حکم پول نقد را دارد. چک بين بانکي حتما بايد در وجه شخص گيرنده نوشته شود و صدور آن در وجه حامل ممنوع است. همچنين شماره حساب و کد شعبه بانکي که فرد گيرنده در آن حساب دارد نيز بايد در چک درج گردد. از اين رو، احتمال يده شدن و سواستفاده از چک بسيار کم است و استفاده از آن از امنيت بالايي برخوردار است.


چک مسافرتي


چک مسافرتي توسط بانک صادر و وجه آن در هر يک از شعب آن بانک يا توسط نمايندگان و کارگزاران آن پرداخت مي‌شود. چک مسافرتي در واقع نوعي چک بانکي‌ست، با اين ويژگي که وجه آن را همه شعب بانک صادرکننده مي‌پردازند. همين امر سبب مي‌شود افراد به‌جاي حمل پول از چک مسافرتي استفاده کنند. به‌علاوه اين چک‌ها قابل‌اطمينان نيز هستند.


اگر روزي چکي را از شخصي در دست داشتيد و براي نقد کردن آن به بانک مراجعه کرديد و حساب صادرکننده چک موجودي نداشت، براي دريافت طلب خود چه خواهيد کرد؟ به کدام محکمه مراجعه مي‌کنيد؟ اين نوشتار درپي پاسخ به اين سوال‌ و توضيحات چک برگشتي است.


قانون به صدور چک بلامحل به عنوان يک جرم نگاه کرده است. هر جرمي براي وقوع، نياز به شرايطي دارد. قانون اعلام مي‌دارد که در صورت وجود هر يک از حالات يا شرايط زير، صدور چک بلامحل جرم کيفري نخواهد بود. بنابراين در هر يک از موارد زير، شکايت شاکي به دليل حقوقي بودن چک پيگرد کيفري نخواهد داشت:


1? در صورتي که چک برگشتي داراي وعده باشد


چک بايد به صورت نقد و بدون وعده صادر شود. زيرا چک بايد همانند اسکناس وسيله پرداخت نقدي باشد. بنابراين اگر به فرض مثال، امروز چکي براي تاريخ فردا يا هفته يا ماه يا سال آينده صادر شود، صادرکننده چک مجازات کيفري نخواهد شد. زيرا اين چک حقوقي است. همان‌طور که مي‌دانيد، صدور چک برگشتي بدون وعده، بسيار نادر است و حتي بسياري از چک‌هايي که صادرکنندگان آن توسط دادگاه به مجازات حبس محکوم مي‌شوند، در واقع چک‌هاي وعده دار و حقوقي هستند اما دليل تعيين مجازات در اين موارد آن است که صادرکنندگان چک به عنوان متهم در دادسرا يا دادگاه قادر به اثبات اين موضوع که چک به صورت وعده‌دار صادر شده است نيستند. بنابراين نحوه اثبات اين موضوع و شيوه دفاع، از اهميت فراواني برخوردار است.


استرداد جهزيه


اموالي که بر طبق رسوم قديم زن به خانه شوهر مي‌آورد، تحت عنوان جهيزيه شناخته مي‌شود


اصولا زن نيز مانند مرد مي‌تواند در اموال خود هر تصرفي انجام دهد و در واقع در مسايل مالي خود استقلال تام دارد


سياهه جهيزيه


زن جزئيات اموال مربوط به جهيزيه خود را در سياهه‌اي يادداشت کند


به اين نوشته اصطلاحا سياهه جهيزيه گفته مي‌شود. سياهه جهيزيه تهيه‌ شده توسط زن بايد به امضاي مرد برسد.


امضاي مرد به سياهه جهيزيه اعتبار مي‌دهد، اما در صورتي که اثر انگشت شوهر نيز در سياهه اموال زن درج شود، اين موضوع اعتبار اين سند عادي را بيشتر خواهد کرد


در سياهه اموال زن ذکر مي‌شود که به عنوان مثال يخچال، ماشين لباسشويي، اجاق گاز و نظاير آن به عنوان جهيزيه تهيه شده است


آيا جهيزيه به ارث ميرسد؟


همسران در مسائل مالي خود استقلال دارند. به همين دليل جهيزيه نيز مالي است که متعلق به زن است و اگر زماني زن فوت کند، اموالي که از او به جا مي ماند به ميزان سهم الارث به وراث تعلق مي گيرد


جهيزيه نيز به چنين سرنوشتي دچار مي‌شود. اگر مرد و زن فرزند داشته باشند، يک چهارم اموال به مرد، ارث مي رسد و اگر صاحب فرزندي نباشند، يک دوم اموال به مرد به ارث رسيده و بقيه اموال ميان فرزندان تقسيم مي شود.


استرداد جهيزيه


در عرف و قوانين خانواده و ساير قوانين ايران، جايي ديده نمي‌شود که بنا را براساس جهيزيه نهاده باشند.


جهيزيه از حقوق مالي زن است. هرچند هر مالکي حق همه گونه تصرف در مايملک خود را دارد.


اما مرسوم نيست که در هنگام زندگي مشترک، زن جهيزيه خود را مسترد کند.


اين موضوع در جايي مصداق مي يابد که اختلافات عميق شده و زن مي خواهد از اين حربه عليه شوهر استفاده کند و با جهيزيه او را به زانو درآورد.


اما اموالي که توسط شوهر تهيه شده است در حکم جهيزيه و يا جزيي از جهيزيه نيست و زن نمي‌تواند در دعوي استرداد جهيزيه، آن اموال را نيز مطالبه نمايد.


براي اثبات درخواست استرداد جهيزيه از مرد، بهترين راه ارسال اظهارنامه رسمي با موضوع درخواست استرداد جهيزيه است که از تاريخ ابلاغ اين اظهارنامه، يد مرد نسبت به جهيزيه يد اماني شده و عدم استرداد جهيزيه، ميتواند با جمع ساير شرايط موجب تعقيب کيفري مرد شود.


در اين حالت زن مختار است در صورتي که مبلغ جهيزيه زير بيست ميليون تومان باشد براساس قانون جديد شوراهاي حل اختلاف، استرداد جهيزيه را از طريق شوراي حل اختلاف مطالبه نمايد.



اگر مبلغ جهيزيه بالاي بيست ميليون تومان باشد استرداد جهيزيه از طريق طرح دعوي استرداد جهيزيه در دادگاه خانواده انجام مي‌شود


قبل از طلاق


فراهم کردن اموالي که براي زندگي مشترک با عنوان جهيزيه شناخته ميشود، مطابق قانون بر عهده مرد است و مطابق عرف بر عهده زن ميباشد


زن ميتواند از خريدن جهيزيه خودداري کند. وظيفه مرد است که لوازم منزل مشترک را تهيه کند. يعني مرد قانونا نميتواند زن خود را مجبور کند که جهيزيه خريداري کند


اگر زن جهيزيه خريداري کرده باشد، ميتواند در زمان زندگي مشترک نيز براي استرداد جهيزيه و يا پس گرفتن آن از شوهر خود اقدام کند


 در طلاق از طرف مرد


مرد در هر زماني ميتواند براي طلاق زن اقدام کند


اگر وسايل منزل مشترک که با عنوان جهيزيه شناخته ميشود، متعلق به زن باشد، زمانيکه مرد ميخواهد زن را طلاق بدهد، زن ميتواند دادخواست استرداد جهيزيه بدهد و تمام وسايلي را که خريداري کرده است و در خانه مرد به صورت امانت ميباشد را از او بگيرد.


 در طلاق از طرف زن


زن براي طلاق بايد دليل قانوني و يکي از شرطهاي 12 گانه در سند ازدواج را داشته باشد.


زمانيکه زن ميخواهد از شوهر خود طلاق بگيرد، ميتواند دادخواست استرداد جهيزيه داده و مطابق با سياهه جهيزيه، تمام وسايلي را که خريداري کرده است را از شوهر خود بگيرد.


استرداد جهيزيه هم ميتواند قبل از طلاق و هم بعد از طلاق از مرد انجام شود.


 طلاق توافقي


در طلاق توافقي زن و مرد بايد در خصوص جهيزيه اي که زن به خانه آورده است توافق کنند و معمولا زن جهيزيه خود را با خود ميبرد.


اگر هم زن و مرد توافقي در خصوص جهيزيه نکنند زن ميتواند با استناد به سياهه براي گرفتن جهيزيه خود اقدام کند.



خيانت در امانت نسبت به جهيزيه


با توجه به اينکه در جرم خيانت در امانت، عنصر قانوني سپردن مال، به قصد استرداد شرط مهمي است، درباره جهيزيه، مادامي که زوجين زندگي مشترک دارند و از جهيزيه استفاده مي‌کنند بحث سپردن به عنوان امانت مطرح نيست، تا با عدم استرداد جهيزيه از طرف زوج، امکان طرح شکايت کيفري خيانت درامانت توسط وي انجام شود.


اما در صورتي که زوجين، جدا از هم زندگي مي‌کنند يا پس از طلاق، زوج از گرفتن جهيزيه خودداري نمايد و زوجه اظهارنامه رسمي مبني بر مطالبه جهيزيه ارسال نمايد، مي‌توان در اين حالت يد زوج را اماني دانست و شکايت خيانت در امانت به دليل عدم گرفتن جهيزيه مطرح نمود که البته مرسوم نيست.


بهترين راه براي گرفتن جهيزيه تقديم دادخواست استرداد جهيزيه مي‌باشد


تعقيب کيفري شوهر به اتهام فروش جهيزيه


با توجه به مال بودن جهيزيه و اختصاص اين اموال به زن، در صورتي که مرد جهيزيه همسرش را به فروش برساند، ممکن است با اتهام فروش مال غير که مجازات آن درحکم ي است، روبرو شود.


اين محکوميت غير قابل تبديل به جزاي نقدي است و حداقل يکسال حبس، پرداخت جزاي نقدي معادل دو برابر مال برده شده و همچنين رد مال است.


مي‌توان گفت که مجازات سنگيني براي اين عمل در قانون راجع به فروش مال غير و ماده واحده تشديد مجازات مرتکبين ي پيش بيني شده است.



وکيل متخصص استرداد جهيزيه و وکيل متخصص خانواده


همانگونه که در بالا نيز عرض شد، اولين راه براي استرداد جهيزيه و تشخيص ماهيت حقوقي جهيزيه، تعيين نوع دعواي استرداد جهيزيه است که به صورت حقوقي يا کيفري طرح شود.


شما ميتوانيد براي اطلاع از چگونگي گرفتن جهيزيه با وکيل استرداد جهيزيه به صورت تلفني گفتگو کنيد تا شما را براي مراجعه به شوراي حل اختلاف راهنمايي کند.


شما بايد براي استرداد جهيزيه، دادخواست تنظيم کنيد که در صورت نياز و نداشتن اطلاعات کافي ميتوانيد براي تنظيم دادخواست با وکيل م کنيد.



اگر براي استرداد جهيزيه قصد داشته باشيد که وکيل بگيريد بايد مدارک زير را به وکيل تحويل بدهيد:


مدارک استرداد جهيزيه


اصل سند ازدواج


اصل شناسنامه زن


اصل کارت ملي زن


سياهه جهيزيه معتبر


در صورت نبود اصل سند ازدواج بايد کپي آن را از دفترخانه اي که عقد کرده ايد دريافت کنيد


 


تهمت و افترا چيست؟


 


تهمت و افترا در اصطلاح حقوقي عبارت است از اينکه فردي جرمي را به ديگري نسبت دهد؛ بدون آن که قادر به اثبات آن باشد. در حقيقت افترا فعلي تهمتي است که تهمت‌زننده براي متهم کردن افراد، وسايل و ادوات جرم را به نوعي به شخص منتسب کند يا در منزل يا در جيب يا در وسايلي که مربوط به آن شخص است، قرار دهد. ماده 697 بخش تعزيرات قانون مجازات اسلامي در اين زمينه مي‌گويد: «هر کس به وسيله اوراق چاپي يا خطي يا به وسيله درج در رومه و جرايد يا نطق در مجامع يا به هر وسيله ديگر به کسي امري را صريحا نسبت دهد يا آنها را منتشر کند که مطابق  قانون آن امر جرم محسوب مي‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند، جز در مواردي که موجب حد است، به يک ماه تا يک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق يا يکي از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.»


همچنين بر اساس ماده 699 اين قانون، «هرکس عالما عامدا به قصد متهم کردن ديگري آلات و ادوات جرم يا اشيايي را که يافت شدن آن در تصرف يک نفر موجب اتهام او مي‌‌شود، بدون اطلاع آن شخص در منزل يا محل کسب يا جيب يا اشيايي که متعلق به او است، بگذارد يا مخفي کند يا به نحوي متعلق به اوقلمداد کند و در اثر اين عمل شخص مزبور تعقيب شود، پس از صدور قرار منع تعقيب يا اعلام برائت قطعي آن شخص، مرتکب به حبس از 6 ماه تا سه سال يا تا 74 ضربه شلاق محکوم مي‌شود.»ملاک مجرم تلقي شدن مفتري (افترا دهنده)، ارتکاب جرم به شکل عالمانه و عامدانه است؛ به اين معنا که مفتري به جرم بودن آنچه نسبت مي‌دهد، علم داشته باشد و عمدا عمل افترا را انجام دهد.


انواع افترا و تهمت


 


افترا به دو نوع تهمت قولي و افتراي فعلي تقسيم مي‌شود.



  • تهمت و افتراي قولي، نسبت دادن جرمي به ديگران به صورت لفظي يا از طريق رسانه‌ها يا اوراق چاپي يا نطق در مجامع است.

  • تهمت و افتراي فعلي نيز وقتي صورت مي‌گيرد که مفتري به قصد متهم کردن افراد، آلات و ادوات جرم را در منزل، جيب يا محل کار شخص قرار دهد؛ به‌گونه‌اي که وجود آن آلات و ادوات موجبات تعقيب جزايي فرد را فراهم کند.


انتشار، از شرايط تحقق تهمت


نکته قابل توجه در جرم افترا، انتشار آن است. در واقع اگر کسي متني حاوي انتساب جرمي به ديگران را تهيه کند و نزد خود نگه دارد يا مانع انتشار آن شود، مرتکب جرم افترا نشده است. نکته قابل توجه ديگر در جرم افترا اين است که افترا وقتي حادث مي‌شود که مفتري، جرمي را به کسي صريحا نسبت دهد. در حقيقت عمل مورد انتساب بايد بر طبق قوانين حدود، قصاص، ديات و تعزيرات، جرم تلقي شود. بنابراين نسبت دادن اعمالي خلاف يا ناهنجار که جرم‌انگاري نشده باشد، افترا تلقي نمي‌شود مانند بي‌نظم، بي‌انضباط، بي‌حيا و… . از آنجايي که اين موارد جرم‌انگاري نشده است، مصداق جرم افترا تلقي نمي‌شود.


چنانچه جرم افترا اثبات شود و در واقع مفتري نتواند نسبت داده‌شده را اثبات کند، قانون براي مفتري کيفر پيش‌بيني کرده است. مواد 697 و 699 قانون مجازات اسلامي در افتراي قولي ـ به جز در موارد تهمت‌هاي ناموسي که موجب حد است – براي مفتري حبس از يک ماه تا يک سال يا تا 74 ضربه شلاق پيش‌بيني کرده است. کيفر افتراي فعلي نيز حبس از 6 ماه تا 3 سال يا تا 74 ضربه شلاق است.


ارکان و اجزاي قانوني تهمت



  1. مفتري جرمي را به صورت صريح و واضح به ديگري نسبت دهد.

  2. آن جرم امري پوچ و واهي بوده، يعني ساخته تخيلات ذهن شاکي باشد.

  3. مفتري با انگيزه ضرر زدن و هتک حيثيت آن جرم را به غير نسبت دهد.

  4. نسبت‌دهنده (شاکي) نتواند درستي موضوعي را که به ديگري نسبت داده است، در مرجع قضايي صلاحيت‌دار به اثبات برساند.


قابل ذکر است اگر کسي از روي عصبانيت و ناراحتي به ديگري بگويد «» يا «» موضوع توهين است؛ نه افترا. در توضيح اين مطلب، مثالي را مي‌توان مطرح کرد: شخص الف مدعي است که آقاي ب اتومبيلش را سرقت کرده و پرونده امر پس از بررسي‌هاي معموله قضايي با صدور قرار منع پيگرد يا حکم برائت قطعي مختومه شده است. آيا در اين قضيه شاکي به عنوان مفتري قابل تعقيب کيفري است؟ در اين مثال چند حالت ممکن است اتفاق بيفتد:



  1. شاکي واقعاً اتومبيلي داشته که ثابت شده قطعاً به سرقت رفته و صاحب مال با دلايل يا توضيحاتي که پيش خود داشته، به اين نتيجه رسيده که شخص»ب» آن را سرقت کرده است و اين امر در دادگاه هم به اثبات مي‌رسد که در اينجا شاکي مفتري به حساب نمي‌آيد.

  2. ممکن است اتومبيل شاکي واقعاً سرقت شده باشد اما شخص «ب» آن را سرقت نکرده بلکه ديگري آن را سرقت کرده است. در اين صورت نيز شاکي به دليل اينکه گريز و چاره‌اي جز اعلام شکايت نداشته و قصد وي دادخواهي بوده و نه چيز ديگر، در اينجا نيز مفتري تلقي نمي‌شود.

  3. ممکن است اتومبيل شاکي سرقت نشده يا اساساً اتومبيلي نداشته که به سرقت رفته باشد اما وي جرم سرقت مذکور را به ديگري نسبت مي‌دهد و شکايت وي مردود اعلام مي‌شود. در اين مورد وي به عنوان مفتري قابل تعقيب کيفري است. زيرا شاکي در اين موضوع به قصد اضرار به ديگري و برخلاف واقع و به انگيزه هتک حيثيت ديگري اعلام شکايت کرده و قصد وي تظلم و دادخواهي نبوده است.


زيرا وقتي شاکي يا نسبت‌دهنده جرم، موضوع و اهرمي از پيش خود ساخته را که اساساً و در حقيقت آن واقعه رخ نداده است، از روي عمد، به دروغ و براي زيان ديگري و با علم و اطلاع به کذب بودن آن همچنين با سوء نيت خاص به ديگري نسبت مي‌دهد، مفتري محسوب مي‌شود. بديهي است که اگر شاکي بر اثر يک اشتباه قابل چشم‌پوشي امري را به ديگري نسبت دهد و به گمان اينکه آنچه را که مي‌نويسد يا مي‌گويد، در طبيعت نيز اتفاق افتاده و صحيح است، مسئول نخواهد بود.


شرايط تحقق افترا


با دقت در ماده 697 بخش تعزيرات قانون مجازات اسلامي مي‌توان به اين نتيجه رسيد که براي تحقق جرم تهمت وجود سه شرط ضروري است:



  • انتساب جرم به ديگري


اين ماده به طور کلي از انتساب جرم به ديگري، يعني نسبت دادن اعمالي که جرم نبوده، سخن گفته است؛ اين در حالي است که انتساب اعمالي که برخلاف شرع يا شأن يا حتي مستوجب تعقيب اداري يا انتظامي باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نخواهد بود.نکته ديگر اينکه قيد واژه «کسي» تنها مربوط به اشخاص حقيقي مي‌شود و نمي‌توان اشخاص حقوقي را مورد شمول قرار داد.



  • صراحت انتساب


اين مورد بدين معنا است که مرتکب بايد امري را صريحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب مي‌شود. لازم نيست که مرتکب مشخصات دقيقي از جرم بيان کند بلکه وقتي به طور صريح بگويد «فلاني ي کرده يا مرتکب قتل شده است» کفايت مي‌کند. اما به کار بردن کلمات و واژه‌هاي عامي از قبيل جاني، بزهکار و غيره براي تحقق جرم افترا کافي نيست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهين شود.



  • ناتواني مفتري از اثبات صحت اِسناد


هر گاه مفتري بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوي شخص مورد اتهام به اثبات رساند، وي به عنوان مفتري قابل مجازات نخواهد بود.


عنصر رواني افترا


براي تحقق جرم افتراي عملي بايد سوء نيت وجود داشته باشد و مرتکب با توجه به ماده 699 عمل خود را عالماً عامداً به قصد متهم کردن ديگري انجام دهد. اين تصريح داراي چند نکته است:



  1. مرتکب در انجام کار خود عامد و قاصد باشد و تحت تأثير مشروبات الکلي، بيهوشي و مواردي از اين قبيل قرار نگرفته باشد.

  2. با توجه به اينکه قيد عالماً آورده شده است، مرتکب بايد از ماهيت اتهام‌آور اشيا و ادوات و … آگاه باشد.

  3. مرتکب بايد داراي سوء نيت خاص بوده، يعني قصد وي متهم کردن ديگري باشد.


 


امروزه  مبادلات بين مردمي و وام گرفتن و خريد کردن هم با پول نقد امکان پذير است هم با برگه اي که اصطلاحا به ان چک ميگويند.چک در واقع همان سند تجاري است که براي مبادلات بين مردم ردو بدل ميشود.چک ها انواع مختلفي دارند و ارزش اين برگه هارا خود شخص صاحب چک تعيين ميکند و به انها اعتبار ميدهد.چک ها در بانک نقد ميشود.
چک در واقع مهمترين ابزار پرداخت محسوب ميشود.به طور سالانه حدود 40 الي 50 درصد پرداخت ها از طريق چک انجام ميشود.چک به معناي نوشته اي است که با استفاده از پولي که در بانک دارند را برداشت و يا به شخص ديگري حواله ميکنند.چک ها يا توسط بانک ها صادر ميشون يا توسط اشخاص.چک هايي که توسط اشخاص صادر ميشوند اعم اند از:چک عادي   چک تاييد شده   چک بين بانکي يا همان رمزدار   چک تضمين شده    چک مسافرتي.
وقتي که صاحب چک مبلغي را در چک وارد ميکند بايد با امضا کردن ان چک تاريخي براي وصول چک معلوم نمايد که در ان تاريخ چک نقد شود.اگر در تاريخ معين شده چک نقد نشود؛به عبارتي چک برگشتي ميشود که پرداخت چک برگشتي قوانين خاص خود را دارد که در ادامه متن به ان ميپردازيم.
1-مراجعه به بانک جهت وصول چک.
2-صدور گواهي عدم پرداخت چک.
3-چک حقوقي است يا کيفري.
4-مراجعه به شوراي حل اختلاف.
5-ابلاغ دادخواست.
6-تامين خواسته.
7-جلسه رسيدگي.
8-اجراي احکام


ازدواج جشن شروع يک زندگي دو نفره است. و يکي از مهمترين اسباب ازدواج همان جهزيه است که هم باعث شورو ذوق خانواده ها و عروس و داماد ميشود هم ميتواند در شرايط فعلي اقتصادي باعث دغدغه هاي فکري زيادي شود.براي آگاهي بيشتر راجع به جهزيه ادامه مقاله را دنبال کنيد.

براي خريد جهزيه اولين کار باخبر شدن از رسمو رسومات  خانواده ي همسر خود است.
زيرا در بعضي خانواده ها رسم بر اين است که جهزيه تمامو کمال به عهده ي خانواده ي عروس باشد ولي در برخي ديگر رسم بر اين است که چند تيکه بزرگ مانند {فرش ـ تلويزيون ـ يخچال و.} را خانواده ي داماد تهيه کند.
اما قدم دوم براي خريد جهزيه ؛ تهيه کردن ليست اقلام مورد نظر است.سعي کنيد در ليست خود ابتدا از وسايل بزرگتر و مهمتر شروع کنيد و سپس در اخر به وسايل ساده و کوچکتر بپردازيد.چرا که براي هماهنگي تم و يا رنگ ميتوانيد اقلام کوچکتر را راحت تر با اقلام بزرگتر ست کنيد تا بزرگتر هارا با اقلام کوچکتر.
در ابتدا سعي کنيد رنگ هايي که دوست داريد در خانه وجود داشته باشند را مشخص کنيد و سپس به خريد برويد چرا که باعث ميشود هنگام خريد به سمت وسايلي برويد که هارموني بيشتري باهم دارند.
ديگر نکته ي مهم براي خريدن جهزيه در نظر گرفتن  متراژ و فرم خانه است. در صورتي که از فرم خانه ي خود بي اطلاع هستيد زياد خريد نکنيد و سعي کنيد تنها با خريدن وسايل مهم ؛خريد خود را به اتمام برسانيد و خريد وسايل تزيني را به زماني که در خانه حضور يافتيد موکول کنيد.
و اما نکته ي بعد اين است که در صورتي که از اندازه ي خانه ي خود باخبريد ؛ اگر خانه يتان کوچک است سعي کنيد تم روشن تر انتخاب کنيد تا خانه بزرگتر به نظر بيايد و اگر خانه اي با متراژ بالا داريد رنگ هاي تيره تر باعث ميشود خانه اندازه متناسب تري  نشان داده شود.
براي خريد جهزيه سعي کنيد بيشتر به نظر خود و شريک زندگيتان اهميت بدهيد تا افراد ديگر؛چرا که شما و همسرتان قرار است با آن وسايل و در آن خانه زندگي کنيد.
براي خريد خود بودجه بندي کنيد .
يعني در هنگام تهيه ليست يک قيمت مقداري براي کالاي خود تعيين کنيد و سعي کنيد که کلايي که خريداري ميکنيد با قيمت تعيين کرده تفاوت زيادي نداشته باشد تا به مشکل مالي بر نخوريد.
اگر جزو افرادي هستيد که با فاميلهاي خود رودروايستي داريد و به دنبال خريدن اجسام گران قيمت و زياد هستيد بايد گفت سعي کنيد اين عادت را کنار بگذاريد چرا که شما در ابتداي مسير زندگي هستيد و در صورتي که از ابتدا با قرض و وام و بدهکاري وارد زندگي شويد نميتوانيد زندگي با ارامش و بدون دغدغه فکري داشته باشيد.


تهمت و افترا همان نسبت دادن قيدي مجرمانه به شخصي است که مرتکب اشتباهي نشده است.تهمت و افترا به حيثيت و آبروي افراد لطمه وارد ميکند ؛ از اين رو شخصي که مورد تهمت و يا توهين قرار ميگيرد ميتواند ادعاي شرف کند پس از تنظيم شکايت نامه ؛ در صورتي که متشاکي عنه نتواند جرمي را اثبات کند؛ مورد پيگرد قانوني قرار ميگيرد.
ساده ترين الفاظي که حتي مقيد به نتيجه نباشد و به فردي گفته شود که از روحيه ي بالايي برخوردار باشد و ناراحت هم نشود تهمت و افترا محسوب مي شود.
زماني که انتساب جرم به ديگري شکل ميگيرد سپس در صورت صراحت انتساب و عدم توانايي اثبات جرم از طرف افترا زننده ؛ اگر هر سه مورد وجود داشته باشد جرم افترا و تهمت صورت گرفته است و مي تواند قابل پيگيري باشد.
معني عبارت توهين با تهمت و افترا با يکديگر متفاوت است.
چرا که افترا به معني آن است که عمل مجرمانه اي را به کسي نسبت دهيم ولي در توهين ؛ لازم نيست که عمل مجرمانه باشد.
مجازات اين دو نيز باهم متفاوت است.
مجازات توهين ؛ شلاق تا 74 ضربه و يا جزاي نقدي بين 5 تا 100 هزار تومان است ولي مجازات افترا ؛ يک ماه تا يک سال حبث و تا 74 ضربه شلاق مي باشد.
توهيني که از طريق پيامک نيز صورت بگيرد قابل بررسي و پيگيري مي باشد و مجازات دارد.ولي صداي ضبط شده نميتواند به عنوان مدرک تلقي نمي شود که شخصي به شخص ديگر افترا زده باشد يا توهيني کرده باشد ؛ چرا که امروزه با پيشرفت تکنولوژي و ساخت اپليکيشن هايي که صدا را تغيير مي دهد ؛ امکان بر اين دارد که چنين عملي بر روي صداي ضبط شده ي افراد صورت گرفته باشد از همين رو صداي ضبط شده در هيچ جا به عنوان مدرک محسوب نمي شود.




بسم تعالي

وقتي فردي فوت ميکند تمام مال و اموال او بين فرزندانش تقسيم ميشود که به آن مال و اموال {ارث} و به کساني که از اين مال و اموال سهم ميبرند {وارث} ميگويند.
امروزه يکي از مهمترين علت هاي بحث و جدال بين خانواده ها همين تقسيم ارث مي باشد که گاه خانواده را تا دادگاه ميکشد.
وصيت نامه برگه اي است که متوفي در ان مقدار سهم الارث هر فرزندش را تعيين ميکند و معلوم ميکند چه مقدار از ارث به هرکس تعلق ميگيرد.
حتما با واژه ي {محروم شدن از ارث } اشنايي داريد که برخي از والدين زماني که فرزندانشان مرتکب اشتباهي ميشوند آنها را تهديد به محروميت از ارث ميکنند.ولي در واقع اين کار غير قانوني است و هيچ پدر و مادري حق چنين کاري را ندارد.زماني که متوفي وصيت نامه اي را تنظيم نکرده باشد؛وارثين وظيفه دارند به دادگاه مراجعه کرده و در انجا کارشناسان طبق قانون تحرير ترکه ميکنند.
و همچنين زماني که متوفي تمام مال و اموال خودش را در وصيت نامه تقسيم کرده باشد؛طبق قانون فقط يک سوم از اين مال و اموال تقسيم ميشود و باقي را دادگاه طبق قانون تقسيم ميکنند.
چرا که در بعضي وصيت نامه ها مشاهده شده که متوفي تمام ارث خود را وقف موسسات حمايتي و يا فرزندي که به او علاقه بيشتري دارد ميکند و اين کار قانوني نيست.
ارکان ارث عبارت است از:
مورث   وارث    ترکه
البته پيش از تقسيم ترکه ميان ورثه  بايد از ان حقوق ديگري مانند هزينه تکفين و تجهيز ميت ؛ بدهي ها و وصاياي او در ثلث مالش و نيز انچه مخصوص فرزند بزرگتر است خارج شود.
اما براي خيلي ها اين سوال پيش مي ايد که نحوه محاسبه ي ارث تک فرزند چگونه است؟
در جواب بايد گفت که اگر پدر بزرگ و مادر بزرگ فرزند در قيد حيات باشند يک ششم اموال به انها و بقيه اموال به فرزند ميرسد و درصورت درغيد حيات نبودن انها تمام اموال به تک فرزند ميرسد.


مطمئنا در دنياي پرتلاطم امروزي، يکي از موضوعاتي که مي تواند جوامع بشري را از اختلافات شخصي و جمعي در امان بدارد، «آشنايي با حقوق متقابل افراد با يکديگر و قانون» است که مهمترين اثر اين آشنايي و آگاهي را مي توان در پيشگيري از وقوع بسياري از مشکلات حقوقي دانست؛ بنابراين، امروز تلاش داريم تا موضوع «تنصيف اموال زوجين» را بررسي کنيم..

براي تبيين دارايي لازم است که به تعريف مختصري از دو موضوع بپردازيم.

الف)اجرت المثل:

اجرت المثل در ازدواج همان مقدار پولي است که زن در قبال کارهاي متعددي که در خانه انجام ميدهد اعم از :{ شستن ظروف – پخت و پز – نگهداري و شير دادن به فرزند و.} دريافت ميکند.
عموما اين حق براي تمامي ن وجود دارد و تنها در صورتي به او تعلق نميگيرد که
ثابت شود که آنان اين کارها را به طور مجاني و بدون انتظار دريافت اجرت (به صورت تَبرُعي)، انجام داده‌اند.
هرگاه اين موضوع در دادگاه ثابت شود، زن مستحق دريافت اجرت المثل نيست. لازم به ذکر است که بعضا قضات با اين استدلال که طبق عرف موجود در کشور، انجام کارهاي خانه توسط ن به صورت تبرعي انجام مي‌شود، حکم به پرداخت اجرت المثل نمي‌دهند.


ب)شرط تنصيف دارايي:

حق تنصيف دارايي ؛ شرط انتقال نصف دارايي شوهر به زوجه مي باشد.زماني که دو نفر به ازدواج يکديگر در مي آيند ؛سند ازدواجي وجود دارد که زن و شوهر صفحات متعدد آن را بدون خواندن و بدون داشتن اطلاعات کافي امضا ميکنند و از آن ميگذرند.
زن و شوهر با امضا کردن زير اين شرط ؛ توافق ميکنند که خانم در اموالي که شوهرش در طي زندگي شويي به دست مي اورد ؛ سهيم باشد و تا نصف اموال به زوجه برسد.البته قابل گفتن است که اين تنصيف دارايي از نصف بيشتر نمي کند و حتي کمتر از نصف هم مي تواند باشد.مثلا ربع يا خمس اموال.
قابل ذکر است که اين حق تنصيف زماني به زوجه تعلق ميگيرد که هم درخواست طلاق از طرف زوجه نباشد و هم طلاق ؛ ناشي از تخلف زن از وظايف همسري و يا سوء اخلاق و رفتار وي نباشد.


شرايط تحقق شرط تنصيف دارايي:

1-طلاق واقع شود:
براي تنصيف دارايي بايد حتما واقعه ي طلاق به وجود بيايد و چنانچه درخواست طلاق از سمت زوجه باشد اين عمل به وقوع نمي پيوندد.

2-
طلاق مستند به تخلف زن از وظايف شويي يا سوءاخلاق و رفتار وي نباشد:
اگر زوجه مشکلات اخلاقي يا سوء رفتار داشته باشد و يا در زندگي نسبت به وظايف خود کم اهميت باشد و يا مرتکب خطايي شده باشد حق تنصيف به وي تعلق نميگيرد.


3-
ملاک  تا نصف اموال يا معادل آن مي باشد:
در اين شرط سقف تنصيف تا 50 درصد اموال مي باشد و کمتر که اين را دادگاه مشخص ميکند که چه ميزان به زوجه برسد.


4-
دارايي حاصل زندگي شويي با زوجه باشد:
به اين معنا که حتما اموال بايد در طي زندگي مشترک به دست اورده شده باشد نه اموالي که از پيش وجود داشته است.


5-
دارايي در حين طلاق موجود باشد:
اين بحث شامل اموالي ميشود که موجود هستند و تلف شده و مفقود شده نباشد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مجله مهتاب حسین گاراژیان ─═हई╬ ورق پاره های قلبم ╬ईह═─ Greg باربری ارومیه امام جواد فروشگاه اورينگ و پکينگ بخشي یادداشت های روزانه ی من Mindi دل نوشته